هنوز واسه تابستون برنامه خاصي ندارم.چون تو مرداد کنکور کارداني به کارشناسي رو دارم.فقط با چند تا از دوستام قراره يه چند تا سفر بريم.
راستي کجا مسافرت رفته بودي.نباييد به داداشي ميگفتي(ببخشيد يادم نيود تازه امروز با هم فاميل شديم.)
شعر خوشگلي بود.
آخ آخ.الان خوبي.زانوت که درد نميکنه.مگه مجبوري ورجه وورجه کني.همين اتفاقت چند مدت پيش واسه من پيش اومد.داشتم موزيک گوش ميدادم که حس چرخيدن بهم دست داد.اصلاًحواسم نبود که hedset تو گوشمه.تو اولين شرخش يهو که ديدم کيس زير پام ولو شد.حالا تو باشي که ديگه از اينجور جنگولک بازيا در نياري.