• وبلاگ : از شير مرغ تا......جون آدميزاد!!
  • يادداشت : همه چي آرومه...غصه ها خوابيدن..!!!
  • نظرات : 23 خصوصي ، 96 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آوات 

    سلام . بازم اميدوارم كه خوابهاي خوب ببيني . همين حالا.

    خبر به دورترين نقطه جهان برسد

    نخواست او به من خسته بيگمان برسد

    شكنجه بيشتر از اين كه پيش چشم خودت

    كسي كه سهم تو باشد به ديگران برسد

    چه ميكني اگر او را خواستي يك عمر

    به راحتي كسي از راه ناگهان برسد

    رها كني -برود - از دلت جدا باشد

    آنكه دوست ترش داشته به آن برسد

    رها كني بروند و دو تا پرنده شوند

    خبر به دورترين نقطه جهان برسد

    گلايه اي نكني بغض خويش را بخوري

    كه هق هق تو مبادا به گوششان برسد

    خدا كند كه ... نه نفرين نمي كنم من

    به او كه عاشق او بوده ام زيان برسد

    خدا كند فقط اين عشق از سرم برود

    خدا كند كه فقط زود آن زمان برسد .

    پاسخ

    يادش بخير....اين از اون شعرايي بود که وقتي واسه اولين بار خوندمش حفظش شدم..اگه اشتباه نکنم مال م.محمدي مهر بايد باشه...نه؟يا شايد خانوم زارع...تو ي بيت يکي مونده به آخر مصرع دومش بايد به جا ي کلمه ي من کلمه ي نکند بياد.حال ميکني چه خوب حفظش کردم؟