خوب ببخشيد سرتو زياد درد آوردم.ميخواستم بيشتر بنويسم اما هم از حوصله شما خارجه هم اينکه يه نيگا به ساعت بنداز ميفهمي(ميخوام برم لالا،خوابم مياد...)
زد زياد...
يه چيزي يادم رفت بگم:اگه زياد پر رو نشي ميتونم بگم برعکس وبايه ديگه که هنوز چيزي از متنشو نخونده خسته ميشي وبتو خيلي جزابتره(نيشه تو ببند،نيگا نيگا چه خوشش اومده...)راستشو بخواي بعضي از وبلاگها هستن که فقط ميخوان آپ کننو اصلاً براشون مهم نيست چي مينويسن.خوشحالم کسايي پيدا ميشن که از اون ته ته ته دلشون مينويسنو دوست دارن ديگرانو خوشحالو شاد کنن.(کي گفته من با تو بودم هان....نه اصلنم اينجوري نيست.من که با تو نبودم با اين دختره سارا بودم.)
در پايان قسمت آخر برادر پاندايه کنگ فو کار.من که خودم 3 بار بيشتر نديدمش ولي يکي از دوستام هر روز ميديدش و وقتي بهش ميگفتي خسته نميشي انقد نيگاش ميکني ميگفت:نه!!!حدوداً از هر 10 کلمه اي که حرف ميزد 9 تاش از ديالوگايه همين داش پاندايه خودمون بود...
واي کي ميخواد اين همه متنو بخونه.مثله فيلم هندي ميمونه.راستي بهتر نيست زود زود آپ کني تا من چشام از کاسه در نياد اين همه رو بخونم.
نميدونم در مورد کدوم قسمتش نظر بدم.اگه در مورد همشون نظر بدم که تو باييد يکي دو ساعت وقت بزاري همشونو بخوني.پس بهتره زياد در موردش حرف نزنم.(اِوا خواهر مگه ميشه چيزي نگيو بري.اين آبجي سارا کلي زحمت کشيده)
حالا که اينجوري شد يکم خلاصه ميکنم.
اول در مورد فوتبال:راستشو بخواي مني که عاشق فوتبالم اصلاً نتونستم يه بازيو هم ببينم.حتي فينال رو.پس نميتونم اظهار نظر کنم.فقط ميگم که خوشحالم اسپانيا قهرمان شده.به نظر من اسپانيا نبرد بلکه بارسلون بود که قهرمان شد.آخه 8 تا از بازيکنايه اسپانيا از بارسا بود...
اما در مورد قسمت بعدي که موضوع جن،ارواح خبيسه،ديو واينجور چيزا بود.راستشو بخواي ترس از اينجور چيزا طبيعيه.يادمه 13 سالم بود که کل خونواده به يه مسافرت چند روزه رفته بودن.منم خونه تنها بودم.شب اول يه چماق کنار خودم گذاشتمو رفتم که لالا کنم.ولي يه حسي مثله همين حس تو داشتمو تا صبح چش رو چش نزاشتم.با هر صدايي چماقو ورميداشتمو تو حياط قدم ميزدم.شبهايه بعدي هم طبق همين روال عمل کردم.
آفلين،جديداً ميبينم شاعر هم شدي.
اما خداييش خيلي قشنگ بودا...(شعرتو ميگم)
سيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلاسيلا سيلا