سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از شیر مرغ تا......جون آدمیزاد!!


درباره وبلاگ


سارا
سلام دوست گلم... .به وبلاگ خودت خوش اومدی...من سارام.یه دختر شوخ و شیطون که همیشه میخندم و دوست دارم دیگران رو هم شاد کنم. امیدوارم تو این چنددقیقه ای که اینجایی بهت خوش بگذره و بازم برگردی..!!! راستی یه چیز خیلی مهم!! نظر یادت نرررره!!!!






امکانات جانبی


سلوم سیلام سولام سلام!(به این میگن تنوع در کلام!)....(چه شعری شد واسه خودش ها!!)

من خوبم پس شمام خوبین!!!!..........یا...نه...اینطوری بهتره:شما خوبین؟پس منم خوبم!

چه خبر؟؟واسه تابستون برنامه چی ریختین؟؟یعنی قراره چیکار کنین؟

میدونین؟من معمولا تو تابستونا یه سری فعل و انفعالات در مغزم بوجود میاد و خلاصه اینکه گاهی اوقات رفتارم تغییر میکنه(بهتر میشه ها!) ...!!یعنی به نظر من تابستون یعنی تغییر!....اونم تغییر اساسی!!
یعنی مغز تکونی!یعنی مدرسه..پر!!
یعنی مسافرت..!
یعنی اینکه جلو کولر بخوابی و هی استرس امتحان نداشته باشی!
یعنی شب نشینی های خونوادگی!
یعنی....عشق...صفا...حال!!!

من که عااااااااااااااااااااااشششششششق تابستونم.....عاشق آلبالو و گیلاس و زردآلو وآلوچه و دوباره آلبالو و گیلاس و یه بار دیگه هم گیلاس و...!!!!!!!
END
)حاله!
بعدا شاید یه دوره کلاس آموزش تخفیف گیری همینجا راه بندازم..!!
من عااااشق تعطیلاتم..!!!
من عاااشق زندگیم..!!!
دیشب از مسافرت برگشتیم...خییییلی خوش گذشت..جاتون خالی!!کلی خرید کردم!
دقت کردین تخفیف گرفتن چه کیفی میده؟عند(اند؟/

خلاصه...!!!!

این شعر رو خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم و اینجا میذارم که شمام بخونین کیف کنین...من خیلی دلم واسش میسوزه آخه شنیدم که خیلی وحشتناکه که کسی رو دوست داشته باشی ولی نتونی بگی!!(یه بار دیگه این جمله رو بخون..!!گفتم: شنیدم!فکر بد نکنی!)

فهمید دارم حسرتی ، داغی ، غمی ، فهمید

از حجم اقیانوس دردم ، شبنمی فهمید

 

می گفت یک جایی دلم دنبال آهوئی ست

فال مرا فهمی نفهمی ، مبهمی فهمید !

 

این کولی زیبا دو ماه از سال می آمد

وقتی که می آمد تمام کوچه می فهمید

 

او داشت هفده سال یا کمتر ، نمی دانم

می شد از آن رخسار زرد گندمی فهمید

 

امسال هم وقتی که آمد شهر غوغا شد

امسال هم وقتی که آمد عالمی فهمید :

 

" مو فالگیرم . . . اومدم فالت بگیرم . . . ها "

فهمید دارم اضطرابی ، ماتمی ، فهمید

 

دستم به دستش دادم و از تب سردم

بی آنکه هذیان بشنود از من ، کمی فهمید :

 

" بختت بلنده ، ها گلو ! چشمون دشمن کور

راز تونه گفتم پرینو آدمی فهمید "

 

هی گفت از هر در سخن ، از آب و آئینه

از مهره مار و طلسم و هر چه می فهمید

 

با این همه او کولی خوبی نخواهد شد

هر چند از باران چشمم نم ، نمی فهمید

 

می خواند از آئینه راز ماه را اما

یک عمر من آواره اش بودم ، نمی فهمید !

 

*محمد حسین بهرامیان

کجا کجا؟؟؟داشت یادت میرفت نظر بذاری!

حوادث نوشت1::تصور کن الان جلوی میز کامپیوترت نشستی..داری مطلب مینویسی که خیرسرت وبلاگتو آپ کنی....بعدش یهویی خوشی میزنه زیر دلت همینجوری الکی عشق میکنی با صندلیت یه چرخ محححححکم محححکم بزنی....باسرعت 47کیلومتر بر ثانیه(!) شروع به چرخش میکنی و....بوووم!!!...با زانو میکوبی به کشوی میز کامپیوتر...حالا چه احساسی بهت دست میده؟
حوادث نوشت2:اون میشه احساس الان من!!!
اورژانسی نوشت:کی کمک های اولیه بلده؟؟!زانوم داغون شد!

ایول نوشت:تیزهوشان مرحله اول قبولیدم.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!هووووووووووووووووورررررررررررررررااااااااااااااااااااا!
حالا دست...دست   دست....
یوووهووو!!!!!1
ایول به خودم!
ماشالله خودم!
قربون خودم برم!!!
چقده تیزهوشم من!!!!!
چه قدر  خوشحالم الان!!!!!!!

غصه نوشت:آزمون مرحله2 عاااااااااااالی دادم!(آدم باید یه ذره اعتماد به نفس داشته باشه!!)

جدی نوشت:حالا راستش!عالی ندادم ولی بد هم ندادم...یعنی واقعا امروز سر امتحان معنای کلمه ی سخت رو به عمیق ترین حالت ممکن درک کردم!ولی اینطوری که معلوم بود از همه بهتر داه بودم....صددرصد قبولم.


موبایل

فال حافظ

فتوشاپ

خرید اینترنتی