سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از شیر مرغ تا......جون آدمیزاد!!


درباره وبلاگ


سارا
سلام دوست گلم... .به وبلاگ خودت خوش اومدی...من سارام.یه دختر شوخ و شیطون که همیشه میخندم و دوست دارم دیگران رو هم شاد کنم. امیدوارم تو این چنددقیقه ای که اینجایی بهت خوش بگذره و بازم برگردی..!!! راستی یه چیز خیلی مهم!! نظر یادت نرررره!!!!






امکانات جانبی


سلام....

سارا ماه است و وبلاگش آسمان                            ماه سوی آسمان آید همی

سارا سرو است و اینترنت بوستان                       سرو سوی بوستان آید همی

(به به!چه تحویلاتی میگیرد مارا این رودکی!!! دستور میدهیم پنج هزار دینار دهندش!!)


خوبین؟من خوبترم!
میدونم که تو این مدتی که آپ نکرده بودم دلتون برام اندازه ی سوراخ جوراب مورچه شده بود....
میدونم الان ازفرط تعجب از اینکه من آپ جدید کردم درحال درآوردن شاخ هستین!
وبازم میدونم که .........نه دیگه هیچی نمیدونم!
من از پشت همین تریبون پیروزی اسپانیا
را در مسابقات جام جهانی را خدمت شما و خانواده ی محترم تبریک عرض مینمایم!!
من اصولا اهل فوتبال نیستم...یعنی نبودم!!معمولا از فوتبال به عنوان لالایی استفاده میکردم چون همیشه بعداز ده دقیقه خوابم میبرد!ولی وقتی تلویزیون هیچ برنامه ای به جز این نداره به اجبار میزنم شبکه سه...میبینم یه سری آدم که همشون لباس ست قرمز پوشیدن دارن سرود ملی میخونن بیشترکه دقت میکنم میفهمم که یکیشون نمیخونه!!و همینطور متوجه میشم که قیافه ی همون یه نفر یه ذره(فقط یه ذره!!نه بیشتر نه کمتر!)آشنا میزنه!!تصمیم میگیرم بازی رو ببینم...ودر اواسط بازی متوجه میشم که ایشون جناب کریستیانو رونالدو تشریف دارن!!!!!!!!!نتیجه:بین دو نیمه خوابم برد!!!Night

بازی بعدی...داشتم با دوستم تلفنی حرف میزدم دیدم ایندفعه برخلاف همیشه به جای اینکه یه ساعت حرف بزنه ده دقیقه ای حرفشو زد تموم کرد..گفتم چیه عجله داری؟گفتش که بازی آرژانتینه و آلمان!!منم که..... اتوماتیک وار شدم طرفدار آرژانتین!!!اواسط بازی که دیدم آرژانتین داره گند میزنه اصلا به رو خودم نیاوردم و شدم طرفدار دوآتیشه ی آلمان!!نتیجه:نصف نیمه ی دوم رو خوابیدم بعد آخرش دیدم که آلمانیا دارن بپربپر میکنن!!خداییش اگه بگم من کل بازی رو میبینم تا آخرش خوشحالی بازیکنا رو نگاه کنم راستشو گفتم!فقط یه کم دلم واسه مسی سوخت..

بازی بعد:ازسر بیکاری(یا بهتره بگم بی خوابی!) نشستم بازی اروگویه و هلند رو نگاه کردم.طرفدار اروگویه بودم چون بابام میگفت اروگویه کشور خیلی ثروتمندی نیست و...منم که دلسووووووووووز!!چنددقیقه که گذشت همه رفتن خوابیدن و نیم ساعت بعد:گگگگلللللللللللللللللللل!!!(اینو با تمام نیرو داد زدم!)دیدم مامان و بابا و آجیم اومدن رو سرم دارن با هیجان فوتبال نگاه میکنن!!!نتیجه:طبق معمول که من طرفدار هرتیمی باشم میبازه...اروگویه هم از این قاعده مستثنی نیست!!(و طبق معمول من اصلا به رو خودم نیاوردم!!)
بازی بعدی:ایندفعه دیگه واقعا طرفدار آلمان بودم..از ته ته دل!!خونه ی خالم اینا بودیم و اونام کلی مهمون دیگه به جز ماداشتن...ولی فقط من تک و تنها نشسته بودم پای تلویزیون!!کللی پسر اونجا بود مثلا!خجالت داره والا!هیشکی ازفوتبال سر در نمیاورد!!نتیجه:
طبق فرمایشات اختاپوس خوشگله(!)اسپانیا تشریف فرما شد به فینال!!(کی گفته من طرفدار آلمان بودم؟هان؟من که اصلا طرفدار آلمان نیستم که!میخواستم ببینم چه عکس العملی نشون میدی!)
و اما فینال....یه ذره از بازی رو دیدم..یه کم به بازیکنایی که خطا میکردن بدوبیراه گفتم...به داور هم همینطور...بعدش خوابیدم گفتم هروقت بازی تموم شد بیدارم کنین!!میخوام خوشحالی و بپربپرشون رو تماشا کنم!!تقریبا ده ثانیه قبل از گل به طو اتوماتیک بیدارشدم!گل رو دیدم و.....سسسوووووووت!پایان!!(من فقط افتخارمیدم و بازیهای جام جهانی رو نگه میکنم تازه اونم فقط گلچینشون رو!تا 4سال دیگه...فوتبال:فرت!)Hanging

خب...دیگه...آهان!یه شب کل فامیل جمع شده بودیم دور هم...شب بود..نزدیکای 12 و 1.....همه توی حیاط رو سکو نشسته بودیم که نمیدونم چی شد بحث روح و..جن و...دیو و...اینا اومد وسط..هرکی یه داستانی تعریف میکرد و بیشترشون هم واقعی بودن.من فقط گوش میدادم..شب اومدم خونه...موقع خواب از ترس چراغو خاموش نکردم!!!!فرداش که توخونه تنها بودم که مثلا درس بخونمReading a Book (غروب بود)دیدم یه صداهایی از پشت درمیاد.بعدشم صدای یه چیزی که داره کشیده میشه رو زمین..بعدشم صدای هیس گفتن یه نفر..دیگه خودتون بفهمید چه حالی شدم!!صدای تلویزیون رو تا آخرزدم بالا!!تندتند الکی باخودم با صداهای مختلف حرف میزدم که اگه دزده فک کنه چندنفر تو خونه ن ومنصرف شه!خلاصه...بعد چند دقیقه ترسم ریخت و در رو بازکردم دیدم هیچکی نیست!!خیالم راحت شد.رفتم تو اتاقم...وقتی برگشتم دیدم عروسک فنری آویزون از اپن داره بالاپایین میره..چیزی نمونده بود که جیغ بکشم که یهو.....یادم اومد خودم قبل از رفتن تو اتاق اینجوری تکونش دادم!!!

اینم از این.....و...پروردگارا!!!بارالهی!!خدا جونم!!یه کاری کن که آدما رو سگ بگیره ولی جَو نگیره!!چندروز پیش برای چندمین بار انیمیشن پاندای کنگفوکار رو دیدیم....تا اینجاش که طبیعیه..منتها قسمت غیرطبیعی اینجاست که جو از راه میرسه و دوتا خواهرای آدم میشن پانداهه و استاد تیفو...منم ناخواسته میشم تایلانگ!!دونفری با یه ورزش رزمی به اسم کنگ فوی نوین که همون لحظه اختراعش کردن متحد میشن برعلیه من و....(ادامه ی ماجرا به دلیل دلخراش بودن سانحه حذف گردید!!!!!!!)

دیگه فعلا همینا...ببخشید ببخشید خودم میدونم که خییییییییییییییییییییییییییلی زیاد نوشتم.... هم دست خودم درد گرفت هم سر شما!!!!!چیکار کنم خب؟دفعه ها بعدی خلاصه ترش میکنم!البته سعی میکنم!

دوستون دارم.
فعلا

نظر فراموش نشود..حتی شما دوست عزیز!

نکته نوشت:این پست یه نکته ی دقیق و باریکتر از مو داره که فقط و فقط کیانا متوجه میشه....

 توصیه نوشت:این وبلاگ خواهرمه(صبا)saba1377.parsiblog.com

بعدا نوشت:این جمله مخاطب مخصوص داره:آشتی کنون مبارک!!

بعدا تر نوشت:چه آهنگ گوش نوازی!!به به!!من خودم از اون دسته آدمایی ام که با گذاشتن آهنگ در وبلاگ مخالفن ولی ایندفعه چون از کل سریال فاصله ها با آهنگش حال میکنم برش داشتم گذاشتم اینجا تا شمام فیض ببرین!!باین روزا قانونام دارن دونه دونه میشکنن!بخشید یه کم غصه ناکه به حال و هوای وب نمیاد!!چند روز دیگه عوضش میکنم!!یه آنگ دوبس دوبس میذارم!یا اینکه اصلا آهنگ نذارم..هان؟چه طوره؟

نکته نوشت2:تعداد نظرات برای من مهم نیستش...محتوا مهم تره!

یک هفته بعد نوشت:میدونم الان چقدر از دستم عصبانی هستین ...خیر سرم تابستونه!!اصلا کامیم جلو دستم نیست و هروقت هم سر همش میکنم  اینترنت ندارم به دلایل جالبی مثل خونه کشی!!!...نصف تابستون گذشت!!الانم دارم از کافی نت اینو مینویسم و خالم رو سرمه هی میگه سااااارااااااااا زووود باش من کار دارم به کارام نمیرسم!!تروخدا شانس مارو!!بعد از یه عمری اومدم نت باید 5 دقیقه ای برم!!!دلم واااقعا واستون تنگ شده بود..ممنون از نظراتون الان همشونو خوندم ولی باور کنید وقت ندارم جواب بدم!!در اولین فرصت به وبلاگ همتون سر میزنم...
خب دیگه الان احتمال داره خاله م کله ی منو بکنه اونوقت شما بی سارا میشین!!!
قررررررربون همتون
بای

ایول نوشت:تیزهوشان منتظر باش که من دارم میاااااام!!!!!!!!!!!!!!!!وهمچنین نمونه!!ولی چه غیر منتظره بهم خبر دادن!!!بیشتر دوستای صمیمیم که خییییییییییییلی دوسشون دارم قبول نشدن...خیلی نارحت شدم...سال دیگه با هم نیستیم...گروه شش نفره مون متلاشی شد!!!هرکی میره یه مدرسه ی جداگونه...هیییییییی روزگار!!!!!

ادعیه نوشت:خدا کنه هیششششششکی تو شهر بازی گم نشه!حتی گرگ بیابون!!

وعده وعید نوشت:من الان بازم کافی نتم!!تاااااااااااااااا هیفدهم نمیتونم بیام نت!!اونوقت میریم خونه ی جدید!!از امروز تابستون من رسما شروع شد!!!!!!!!یووووووووووهووووووووووووووو!!!!!!


موبایل

فال حافظ

فتوشاپ

خرید اینترنتی